معرفی وبلاگ
سلام دوستان خوبم.شايد بعضي هاتون منو خوب بشناسين شايد هم نه.مي خواهم خودمو معرفي كنم.من مسافري هستم جامانده از قطار زندگي ساكن كوچه پس كوچه هاي غربت و تنهايي.جايي كه من زندگي مي كنم هيچ كس حرف منو نمي فهمه هيچ كس فكر نمي كنه كه منم آدمم و دلم مي خواهد زندگي كنم.به قول سهراب هركجا هستم باشم آسمان مال من است.
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 64473
تعداد نوشته ها : 58
تعداد نظرات : 25
Rss
طراح قالب
GraphistThem226

 

v      یه آدم خسیس خواب می بینه به فقیری ده هزارتومان داده وقتی بلند می شه می گه:عجب کابوسی بود.

v      یه گنجشک باموتور تصادف می کنه از هوش می ره،وقتی بهوش می  آدمی بینه توقفسه،توسرش می کوبه می گهوای بیچاره شدم،موتوریه روکشتم.

v      از طرف می پرسن پارسال روز زن چه کادویی به زنت دادی؟می گه:بردمش کیش.می گن:ای ول بابا دمت گرم خب حالا امسال چه کار می کنی؟می گه:می رم میارمش.

v      تو زیباتو ماه تو بی نظیر تو جذاب تو بهترین تو مهربون تو یه فرشته تو دوست داشتنی...ولی من چی؟یه آدم خالی بند.

v      فقط یکیه که برای تو تا آخر عمرش نفس می کشه اونم دماغته...

v      آقا پسری فیلم جنگی می بینه،فیلم که تموم می شه جو گیر می شه،سینه خیز می ره تلوزیون و خاموش کنه.

v      بچه:مامان ناهار چی داریم؟مادربا عصبانیت:زهر مار.بچه:آخ جون از شر املت راحت شدم.

v      اولی چرا نیومدیزنگ در خونه ی مارو تعمیر کنی؟دومی:آمدم،اما هرچی زنگ زدم کسی درو باز نکرد.

v      به یه نفر می گن با سرعت جمله بساز ؟می گه«غیژ...»

v      به یه نفر می گن برو جلوی ماشین ببین چراغ راهنماش کار می کنه...می ره و می گه:آره،نه،آره،نه....

v      طرف می ره یخچال می خره،پسر کوچیکش می گه،پس آنتنش کو؟پسر بزرگش می زنه زیرخنده و می گه:مگه این کولره که آنتن داشته باشه.

v      از پشه پرسیدن:چرا زمستونا نیستین؟پاسخ داد:حالا نکه تابستونا خیلی رفتارتون خوبه و مارو تحویل می گیرین!

v      طرف داشت ماشین می شست،بهش می گن:چرا از پلاک شروع کردی؟می گه دفعه ی پیش از سقفش شروع کردم رسیدم به پلاکش دیدم مال من نیست.

v      به یه نفر می گن شنیدیم آدم شدی!می گه:نامردا شایعه کردند!

v      نیروی انتظامی می ریزه خونه ی یه معتاد،طرف با منقل می پره تواستخروداد می زنه:ازاینجا به بعدش به شما ربطی نداره،به نیروی دریایی ربط داره!

v      سه نفر دیر به قطار می رسن دنبالش می دونددونفرشون به هر بدبختی که شده سوار می شن سومی نمی رسه شروع می کنه به خندیدن می گن چرا می خندی؟می گه آخه اونا واسه بدرقه ی من اومده بودند.

v      یه روز یه شخصی می ره ماهی بگیرهتورو می اندازه توی دریا هرچی می کشه در نمی یاد،می ره زیر آب می بینه ماهی ها توررا بستند و والیبال بازی می کنند.

v      یه بابایی عینکشو دوردستش می چرخونه بعد می زنه به چشمش سرش گیج می ره.

v      یه نفر سوار هلی کوپتر می شه به بغل دستیش می گه گرمته می گه نه.به اون یکی بغل دستیش می گه شما گرمتونه؟اونم می گه نه به خلبان می گه هیچ کس گرمش نیست لطفا اون پنکه سقفی رو خاموش کنین.

v      یکی تو موزه ی لوور فرانسه خسته می شه یه صندلی خالی می بینه می ره می شینه روش.مامور به سرعت به طرفش می یادومی گه:آقا پاشو این صندلی ناپلئونه!می گه:خب بابا هروقت اومدبلند می شم.

v      دونفر باهم عوا می کنن اولی می گه:گیر عجب آدم نفهمی افتادم.دومی می گه:خودت گیر چه آدم نفهمی افتادی!

v      به یکی می گن قوی ترین حیوون دنیا چیه؟می گه مورچه!می گن چرا مورچه؟می گه آخه رفت تو پریز برق  خواستم درش بیارم یه لگد زد صد متر اونطرف تر پرت شدم.

v      سه مشخصه ی موبایل ندیده ها:1.وقتی موبایلشون زنگ می خوره خندشون می گیره.2.وقتی بهشون زنگ می زنی دیر جواب می دن.3.SMSسرکاری رو تا ته می خونن.

v      می خواستم شمع شوم و به پات بسوزم اما نمی دونم چی شد این ادیسون نامرد برق و اختراع کرد.

v      پنج تا برادر پولاشونورو هم می زارن یه تاکسی می خرن،بعد از مدتی ورشکست می شن.اگه گفتی چرا؟چون پنج نفری باهم می رفتن مسافر کشی. 

 


دسته ها :
سه شنبه 1389/4/29
X